آقای مشایی! برای دومین بار و به قول خودشان هزارمین بار به نمایندگی از ملت ایران اصرار بر اظهار دوستی با مردم اسرائیل کرده است. تا آنجا که از جوابیه و مجموعه اظهارات وی برمی آید، مشایی، حساب مهاجرینی را که با وعده و وعیدها از سرزمین های خود به سرزمین های اشغالی آمده اند، از نظامیان و دولت رژیم صهیونیستی جدا می داند و معتقد است این تصویر که همگی این افراد در خیابان های تل آویو و بیت المقدس و... چکمه پوش و اسلحه به دست آماده حمله به جمهوری اسلامی هستند، تصویر درستی نیست بلکه بسیاری از این افراد انسان های عادی از نوع بشر هستند که مشغول زندگی، زراعت و تجارت خود هستند و کاری هم به کار سیاست ندارند. این نوشتار قصد بررسی این دیدگاه را ندارد اما اجمالاً این نوع نگاه از اساس نگاه غلطی است چراکه در آن اولاً اشغالگری و تعرض به جان و مال مسلمانان مورد اعتراض و مستحق هجمه قرار نمی گیرد و ثانیاً پیش فرض های آن با واقعیت خارجی، یعنی اسرائیل به مثابه یک پادگان نظامی بزرگ که اساساً حیات خود را در گرو تقویت این وجه می داند و به عنوان نمونه دوره سربازی 10 ساله آن برای تمام ساکنان اعم از زن و مرد اجباری است، سازگاری ندارد!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
نکته قابل توجه اینکه دلسوزی برای نوع بشر و تحریص بر هدایت آنان از هر قوم و نژادی یقیناً ممدوح و برگرفته از سیره پیامبر اعظم(ص) و ائمه هدی (ع) است. بدون تردید اشغالگران صهیونیست در شقاوت به قتله سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا نمی رسند، در حالی که آن حضرت براساس وجود سراسر لطف خود تا لحظه آخر بر هدایت آنان شائق بود و حتی لب به نفرین نگشود، اگرچه هرگز با آنان، مادام که رو به جهنم پرشتاب بودند، ابراز همبستگی و دوستی نکرد. براساس این گزاره از سنت و سیره، دلسوزی جناب مشایی اگر از جنس دلسوزی دکتر احمدی نژاد در جمع سفرا بود که برای مهاجران به سرزمین های اشغالی با تعبیر بدبختانی که با سراب واهی به این سرزمین ها آمده اند، ابراز دلسوزی کرد، نه تنها ناپسند نبود بلکه رفتاری انسانی و اسلامی بود. اما گویا ماجرا چیز دیگری است!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
اظهارات اخیر آقای مشایی و اصرار بیجای او، موجب خدشه در این معنا شده است و این مقوّی همان پالس های منفی و غلطی است که سمّی مهلک برای بدنه جریان جدیدی است که تازه وقت روییدن آن است و بالاخره اینکه رسانه های مخالف دولت طی این هفته ها اینچنین اخبار مربوط به این اظهارات و بازتاب هایش را پوشش می دهند و برجسته می کنند، دقیقاً در راستای سوزندان این برگ برنده اساسی است!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مشایی ممکن است در حوزه کاری خود مدیر موفقی بوده باشد که تشخیص این موضوع در صلاحیت خبرگان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری است اما دفع پالس های غلطی که اخیراً برای بدنه ارسال شده است، جز با برکناری او جبران نمی شود. تغییر 9 وزیر و چند مدیر ارشد دیگر دولت در طول این 3 سال موجب شده است هرگونه برچسب رودربایستی و تعارف به احمدی نژاد نچسبد، بنابراین، اگر تا امروز نیز مشایی همچنان بر سر کار است، دلیل چیز دیگری است. به هر حال، دلیل آن هر چه که باشد و اتاق های شایعه ساز علیه دولت و احمدی نژاد که بعضاً مدعی اصولگرایی نیزهستند و بارها در کمال بداخلاقی شایعات کذبی را علیه رئیس جمهور و اطرافیان او سازماندهی کرده اند، هر چقدر هم که خوشحال شوند، برکناری مشایی، بدنه حامی جریان اصولگرای ناب را که تمام سرمایه این جریان است، از پژمردگی می رهاند و بار دیگر تندیسی حقیقی از ایثار و قاطعیت از احمدی نژاد در نظر آنان می سازد!