log
آبان 90 - در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب الهی ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب الهی ها
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 مرداد 4توسط مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر

مدتی است که برخی از اظهارات آقای دکتر لاریجانی، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به «تیتر اول» روزنامه های زنجیره ای و «خبر برجسته» سایت های حامی فتنه 88 تبدیل می شود و رسانه های یاد شده با آب و تاب و ذوق زدگی به تفسیر و تحلیل مورد علاقه خود از اظهارات وی که به یقین مورد علاقه ایشان نیست می نشینند. به عنوان تازه ترین نمونه از این دست می توان به بخشی از سخنان روز پنج شنبه دکتر لاریجانی در یادواره شهدای روستای آسور از توابع شهرستان فیروزکوه اشاره کرد، از جمله، آنجا که گفته اند؛ «مجلس هرگز فکر نمی کرد که قانون یارانه ها به شکل فعلی اجرا و یارانه های نقدی به شیوه جاری پرداخت شود» یا، آنجا که می گویند ؛ «صدا و سیما نباید تریبون دولت شود»... و البته بخش اصلی سخنان ایشان نگاهی منطقی و اصولگرایانه به مسائل این روزهای داخل و خارج کشور و دفاع جانانه و هوشمندانه از مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال این رخدادها بوده است که به جای خود و مانند همیشه درخور تقدیر است و از شخصیت آزمون داده ای نظیر دکتر لاریجانی جز این نیز انتظار نرفته و نمی رود. اما متاسفانه باید گفت، اظهارات ایشان درباره «اجرای طرح هدفمندی یارانه ها» و یا «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» بی آن که جناب لاریجانی بخواهند و یا توجه داشته باشند، بازی در میدان دشمن است و دقیقا به همین علت با استقبال گسترده روزنامه های زنجیره ای و سایت های حامی فتنه در داخل و خارج کشور روبرو شده است. آقای دکتر لاریجانی به خوبی می دانند و کیهان نیز با توجه به رصد دائمی رسانه های داخلی و خارجی در این باره کمترین تردیدی ندارد که دشمنان بیرونی و دنباله های فتنه گر آنها در داخل کشور، بعد از شکست و رسوایی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به ناکارآمدی طرح هدفمندی یارانه ها دل بسته و پروژه تعریف شده ای را برای زیر سؤال بردن این طرح بزرگ و سرنوشت ساز کلید زده و دنبال می کردند. اما برخلاف انتظار و آرزوی آنان، طرح هدفمندی یارانه ها با موفقیت به اجرا درآمد و برخی از کاستی های آن با دستاوردهای این طرح قابل مقایسه نیست و از سوی دیگر این کاستی ها پیشاپیش قابل پیش بینی بوده و جلسات متعددی از مجلس شورای اسلامی با ریاست شخص آقای لاریجانی به یافتن راه کار برای کاستن از برخی پی آمدهای غیرقابل اجتناب این طرح اختصاص یافته بود بنابراین از ریاست محترم مجلس که خود از نزدیک شاهد تلاش بی وقفه دولت در عملیاتی کردن طرح هدفمندی یارانه ها بوده اند انتظار نمی رود، به خاطر شماری از پی آمدهای طبیعی طرح یاد شده، این اقدام بزرگ و حماسی دولت که هیچیک از دولت های سازندگی و اصلاحات جرأت انجام آن را نداشته اند به زیر سؤال بکشد.
اظهارنظر آقای دکتر لاریجانی درباره تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت نیز، ضمن آن که با واقعیت فاصله دارد زمینه دیگری برای سوءاستفاده دشمن است. دشمنان تابلودار بیرونی و دنباله های داخلی آنها، پنهان نمی کنند که در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 از روشنگری ها و برنامه های مستند صدا و سیما، ضربات خرد کننده ای دریافت کرده اند و از آنجا که اسناد ارائه شده در این روشنگری های مستند را غیر قابل انکار می دیدند به تخطئه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران روی آوردند و رسانه ملی را به یکسونگری و خودداری از انعکاس نظر مخالفان متهم کردند و حال آن که هیچ یک از آنها جرأت رودررویی و مناظره با حامیان نظام را نداشتند و دعوت های مکرر صدا و سیما برای حضور در اینگونه برنامه ها را بی پاسخ می گذاشتند. از سوی دیگر، دولت عهده دار امور اجرایی کشور است و به طور طبیعی و منطقی حجم انبوهی از اخبار و گزارش های صدا و سیما و دیگر برنامه های آن به اقدامات عمرانی، علمی، رفاهی و... دولت اختصاص پیدا می کند و در بسیاری از موارد نیز برخی از مواضع و عملکردهای دولت به نقد کشیده شده است. ضمن آن که هیچ یک از اخبار مجلس شورای اسلامی و نمایندگان محترم نیز در رسانه ملی از قلم نیفتاده است. همین جا باید گفت که صدا و سیمای جمهوری اسلامی خالی از کاستی و اشتباه و خطاهای فاحش نیست و برخی از برنامه های آن با نیازهای واقعی مردم همخوانی چندانی ندارد - که کم و بیش در بقیه مراکز هم دیده می شود- و کیهان نیز بارها به آن پرداخته است ولی «تبدیل صدا و سیما به تریبون دولت» اتهامی جفا نسبت به خدمات فراوان رسانه ملی در مقابله با فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 تلقی می شود. گفتنی است که دولت نیز صدا و سیما را به یکجانبه نگری به نفع مجلس و قوه قضائیه متهم می کند!
و بالاخره، موارد فوق تنها به عنوان نمونه در این نوشته آمده است و در ادامه به اختصار باید گفت؛
الف: اصرار ریاست محترم مجلس به مرزبندی با جریان انحرافی، اقدامی ضروری و درخور تمجید است، همانگونه که تاکید همزمان این مرزبندی با عوامل پنهان و آشکار فتنه 88 نیز به منظور پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان ضروری است.
ب: سران قوای سه گانه که فرصت ملاقات حضوری با یکدیگر را دارند نباید برخی از مسائل ابهام آفرین را به رسانه ها بکشانند و برای مردم دغدغه آفرینی کنند. مخصوصا مواردی که یک سویه مطرح می شود که البته، این نمونه ها از جانب دولت نیز به فراوانی دیده شده است.
ج: به قول حکیمانه حضرت آقا، نقد دلسوزانه باید، نقاط مثبت نقد شونده را نیز دربر داشته باشد.
د: برخی از اقدامات مجلس محترم نیز خالی از انتقاد نبوده و به گونه ای در شمار اقدامات تضییع کننده حق ملت قابل ارزیابی است که شرط فوق لیسانس برای نامزدهای نمایندگی مجلس و بر زمین ماندن طرح نظارت بر نمایندگان از جمله آنهاست و انتظار می رفت ریاست محترم مجلس که می دانیم مخالف این نمونه ها بوده اند، از انتقاد نسبت به این موارد نیز دریغ نمی ورزیدند.
و بالاخره جناب لاریجانی در دوران اصلاحات به عنوان رئیس صدا و سیما و پس از آن در قامت یک اصولگرای متعهد با حملات گسترده دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنها روبرو بوده است و این وجیزه با هدف پیشگیری از سوءاستفاده دشمنان برای القای تفرقه در جبهه اصولگرایان قلمی شده است.
حسین شریعتمداری





طبقه بندی: دست نوشته
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 مرداد 4توسط مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر

درگیری روزهای اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با گروهکهای ضدانقلاب در منطقه کوهستانی و صعب العبور شمال غرب کشور که ترکیبی از گروهک های سنتی ضدانقلاب و گروههای جدید که پس از اشغال عراق توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی تشکیل شده اند، ثابت کرد که سپاه در شناسایی و شکار عوامل ضدانقلاب از توانمندی بالایی برخوردار است و علیرغم اشراف دشمن بر کوههای مرتفع و صعب العبور، می تواند ضربات اساسی بر آنها وارد نماید. در این میان سپاه در چارچوب پروتکل امنیتی با دولت اقلیم کردی از کوههای مرزی سردشت، پیرانشهر و اشنویه عبور کرد و ضدانقلاب را در عمق کوهستانهای شمال عراق مورد تعقیب قرار داد و دهها نفر از آنان را به هلاکت رساند.
سپاه در کوهستانهای مرتفع شمالی عراق با نیروهایی درگیر شد که از گزارش های ویژه اطلاعاتی آمریکا برخوردار بوده و به عبارتی تحت پوشش کامل و همه جانبه اطلاعاتی آمریکا قرار داشتند و از سوی دیگر به انواع سلاح های پیشرفته آمریکایی مجهز بودند. پیروزی سپاه بر چنین نیرویی در واقع پیروزی بر پارتیزان های تعلیم دیده و مجهز آمریکایی بود و از این رو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. به یاد بیاوریم بامداد صبحی در دی ماه 1385 که شش فروند هلی کوپتر آپاچی- مجهز به سیستم خاص لیزری و قابلیت پرواز در تاریکی مطلق- در یک ساختمان دیپلماتیک ایران در اربیل -مقر حکومت دولت اقلیم کردستان عراق- فرود آمد و 5 نفر از نیروهای ایرانی را با خود به بغداد برد و با افتخار فراوان اعلام کرد که تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران ایران را دستگیر کرده است و حال آنکه حمله به یک مقر معین که فاقد حفاظت و ایمنی خاص است، حتی برای یک دسته 10-12 نفره نظامی هم افتخار ندارد چه رسد به نیروی اشغالگری که- در آن زمان- نزدیک به 300 هزار نیروی نظامی و امنیتی در عراق داشت. عملیات اخیر سپاه پاسداران در نوار مرزی سردشت و در عمق چند کیلومتری خاک عراق و کشتن دهها نفر از پارتیزان های آمریکایی و اسرائیلی به خوبی نشان می دهد که موازنه عملیاتی به نفع که و به ضرر چه کسی است.
در واقع در عملیات اخیر ایران با پارتیزان های جدید و قدیم آمریکا و اسرائیل، سپاه نشان داد که از یک طرف ظرفیت اطلاعاتی بالایی دارد، از سوی دیگر از ظرفیت عملیاتی چشمگیری برخوردار می باشد و علاوه بر این ها می تواند هماهنگی های لازم در داخل و خارج مرز برای ضربه زدن به ضدانقلاب فراهم کرده و بلافاصله آن را به اجرا بگذارد. در خصوص عملیات یاد شده نکات زیر قابل ملاحظه می باشد:
1- برخلاف آنچه که تبلیغ می شود «پژاک»- که در درگیری های اخیر فعال تر از بقیه گروهک های ضدانقلاب بود- بخشی از PKK نیست کما اینکه برخلاف آنچه آمریکایی ها ادعا می نمایند، شاخه ایرانی PKK هم نیست. پ.ک.ک واقعا نماینده سیاسی کردهای ترکیه است و از پشتیبانی بخش زیادی از کردهای ترکیه استفاده می کند و سابقه ای چند ده ساله دارد. پ.ک.ک اگرچه به دلیل ارتکاب به جنایات و توسل به شیوه های غیرانسانی یک گروه مردود به حساب می آید ولی بالاخره دارای خط مشی و چارچوب معین و استراتژی های اعلام شده است در حالیکه هیچکدام از این خصوصیات در مورد پژاک صدق نمی کند. پژاک از پشتیبانی کردهای ایران برخوردار نیست و حتی نتوانسته در روستاهای نزدیک مرز برای خود پایگاه و جان پناه بدست آورد و لذا در موارد متعدد اقدام به قتل یا گروگان گیری روستاییان بی پناه کرد حاشیه مرز کرده است. برخلاف PKK، پژاک از حمایت خارجی برخوردار است. آمریکایی ها رسما از این گروهک حمایت می کنند حتی رادیو فردا -وابسته به سیا- در برنامه ای در سپتامبر 8002 -شهریور 68- که متن آن هم اکنون هم روی صفحه ویکی پدیا وجود دارد، این گروه را مورد حمایت آمریکا دانست. پژاک زمانی متولد شد که آمریکا عراق را به اشغال خود درآورده بود و برنامه ای برای مشغول کردن ایران به اجرا گذاشت. جالب این است که در همان زمان گروههای سنتی ضدانقلاب نظیر حزب منحله دمکرات و گروهک کومله به گمان اینکه آمریکا دنبال جایگزین کردن نیروی جدید به جای نیروهای سنتی است به افشاگری علیه این گروهک- پژاک- روی آورده و نقش آمریکا را در راه اندازی آن برملا کردند. پژاک اولین کنگره رسمی خود را در سال 4002- یک سال پس از اشغال عراق- برگزار کرد. محل این کنگره ساختمانی در اطراف مقر نظامیان آمریکایی در شهر سلیمانیه بود و در همان زمان خبرگزاری رویترز و روزنامه واشنگتن پست گزارش دادند که در اطراف مقر نظامیان آمریکایی در سلیمانیه نیروهای گروه تازه تاسیس پژاک را با سلاح های آمریکایی دیده اند. نکته جالب تر این است که اعضای پژاک ترکیبی از نیروهای منطقه ای- چند کشور منطقه- هستند و وجه مشترک آن ها این است که در برنامه ای آمریکایی علیه ملت های منطقه ایفای نقش می نمایند و این نکته ای است که دولت اقلیم کردی را در همکاری با نیروهای امنیتی و نظامی ایران متقاعد کرده است. یک نکته جالب دیگر این است که دولت ترکیه در اسفند 88 از پلیس آلمان درخواست کرد که در دستگیری گروهی از PKK با نیروهای امنیتی آنکارا همکاری کند. در این بین نیروهای پلیس آلمان همزمان به یک گروه کوچک به سرپرستی حاجی احمدی که خود را رهبر پژاک معرفی می کند، برخورد و به گمان اینکه این ها هم بخشی ازPKK است دستگیر کرد ولی دو روز بعد در حالی که عناصر PKKرا به نیروهای امنیتی ترکیه تحویل داد، تیم حاجی احمدی را آزاد کرد. و حال آنکه در همان زمان دستگاه اطلاعاتی ایران تقاضای انتقال اعضای این گروهک را به ایران داشت این خود دلیل جداگانه ای است که نشان می دهد از نظر غرب هم پ.ک.ک غیر از پژاک است.
2- گروهک هایی که این روز مورد تعقیب و شکار نیروهای سپاه پاسداران واقع شده اند، وانمود می کنند که «برای احقاق حقوق مردم کرد» مبارزه می کنند و حال آنکه از یک طرف خود این ها تنها وقتی تحت فشار قرار می گیرند از مبارزه مدنی و نه تجزیه طلبی حرف می زنند و از سوی دیگر عملیات های تروریستی این گروهک نوعاً در مناطقی رخ می دهد که محل اصلی کسب و کار و درآمد و تجارت کردهای ایرانی و کردهای عراقی است. همه می دانیم که اشتغال در مناطق صعب العبور چقدر اهمیت دارد و در عین حال چقدر دشوار است. ناامن کردن مناطق کسب و کار و تجارت کردها ضربه مهم و اساسی به زندگی مردم محروم در دو سوی مرز است و به همین دلیل کردها نفرت عجیبی از پژاک دارند و از نیروهای امنیتی در ریشه کن کردن آنان پشتیبانی می کنند. از این رو عملیات اخیر سپاه که چشم انداز پاکسازی این گروهک در دو سوی مرز را به تصویر کشید و بارقه ای از بهبود شرایط کسب و کار را در این مناطق صعب العبور به وجود آورد، مورد پشتیبانی کردهای محروم قرار گرفت.
3- مناطق عملیاتی سردشت و از آن طرف ارتفاعات «قندیل» در خاک عراق محل عملیات پیروزمندانه والفجر2 در 29تیرماه سال 62 است. در این عملیات، رزمندگان اسلام،- بخصوص تیپ 33 المهدی فارس- پنجه در پنجه نیروهای ویژه ارتش عراق انداختند و بر آن چیره شدند آن عملیات پس از آن اتفاق افتاد که چند عملیات، از جمله عملیات رمضان نتوانسته بود در دشت های جنوب راه پیش ر وی رزمندگان اسلام را بگشاید و پیروزی در عملیات والفجر 2 ، نشانه توانمندی ویژه ای بود که قفل جنوب را گشود. در واقع عملیات این روزهای سپاه در این منطقه هم نشان می دهد که علیرغم پروژه های سنگین دشمن، نیروهای اطلاعاتی ایران روز به روز قدرتمندتر شده اند. عملیات در منطقه بسیار سخت قندیل نشان داد که سپاه در اوج آمادگی اطلاعاتی و عملیاتی است.
جالب این است که عملیات سپاه درست در زمانی انجام شد که به لحاظ فصلی، ضدانقلاب امکان می یابد از سوراخ های تعبیه شده در کوه های مشرف به مرز ایران سر بیرون بیاورد و به خودنمایی بپردازد. در این میان یک نکته کلیدی این است که برخلاف ضد انقلاب استقرار یافته در این نقاط و برخورداری آنان از پشتیبانی جدی اطلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیکی آمریکایی ها، سپاه در منطقه ای با آنان درگیر شد که فاقد پاسگاه های پشتیبانی بود. کما اینکه پاسگاه های حکومت اقلیم کردی نیز در این مناطق بسیار اندک بوده و اساساً امکان بهره گیری از امکانات و پشتیبانی لازم برای سپاه وجود نداشته است. در عملیات اخیر، نیروهای ضد انقلاب با پشتیبانی آمریکا از کوه های شمالی این منطقه به سمت مناطق پایین تر که امکان عملیات در آن بیشتر است،گسیل شده و گمان می کردند می توانند یک تابستان خونین را در منطقه کردستان ایران رقم بزنند به گونه ای که از یک سو ایران با یک چالش عمده امنیتی مواجه شود و از سوی دیگر برای آمریکایی ها و صهیونیست ها امکان به تصویر درآوردن یک ایران «با موقعیت ضعیف امنیتی» فراهم گردد. ابتکار عمل سپاه پاسداران یادآور ابتکار عمل حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه است که توانست با پیش دستی از یک توطئه پیچیده جلوگیری کند.
4- پیش از این ما در همین ستون از یک سند که یک طرح آمریکایی را فاش می کرد، خبر دادیم که بر اساس آن آمریکایی ها روی ایجاد درگیری در مناطق قومی ایران و بخصوص در آن مناطقی که از نظر مذهبی میان مذهب غالب کشور و مذهب غالب در منطقه خاص تفاوت وجود دارد، تأکید کرده بودند.
در آن سند که مربوط به «مرکز امنیت آمریکای جدید» بود، مسئولان امنیتی آمریکا گفته بودند: «به جای شعار جدایی طلبی باید روی درگیری های قومی تأکید کرد وقتی در عمل درگیری به وجود می آید نفرت مردم از حکومت افزایش می یابد چرا که در این صورت یا حکومت متهم به دست داشتن در درگیری می شود و یا متهم به ناکارآمدی می گردد و این هر دوموقعیت امنیتی ایران را شکننده می کند.»
در واقع عملیات برون مرزی سپاه و تعقیب تروریست های آمریکایی در ارتفاعات «قندیل» نشان داد که سپاه چشم فتنه ای آمریکایی را از حدقه درآورده و «مسئله امنیتی» را به منطقه تحت پوشش آمریکا منتقل کرده و این در حالی است که تجربه 01 سال اخیر نشان داده که آمریکایی ها در حل «مسئله امنیتی» از توانمندی چندانی برخوردار نیستند.





طبقه بندی: دست نوشته
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 تیر 29توسط مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر

 





طبقه بندی: دست نوشته
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 تیر 28توسط مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر

با سلام!


ادامه داستان نسیم و سحر  قسمت 4  انشالله از هفته آینده ... 





طبقه بندی: دست نوشته
قالب وبلاگ