log
آن که نفهمید... - در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب الهی ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب الهی ها
نوشته شده در تاریخ شنبه 89 بهمن 16توسط مـــــــــــــهـــــــــــــاجـــــــــــــــــر

آن که نفهمید:
شونزده – هیفده سالش بود. اونم اومد جبهه. با چند تا بچه‌های دیگه مثل خودش. آخه آقازاده بودند. چند تایی محافظ، همیشه دو رو و برشون می‌پلکیدند تا خدایی نکرده، توی جبهه، بین رزمنده‌ها تروریست پیدا نشه و پسر حاج آقا رو ترور کنه و به مملکت ضربه‌ی جبران ناپذیری وارد کنه!
خدا قبول کنه. اومد جلو و توی همون سه راه مرگ شلمچه، یه خمپاره که محافظا نتونستند جلوش رو بگیرند، زد و پای آقاتقی رو قطع کرد.
واویلایی شد مملکت. همه‌ی بیمارستان ها، کل بنیاد شهید و ... بسیج شدند تا آقاتقی سالم بشه.
خدا خیرش بده. هر چی باشه اونم جانبازه و برای دین و میهن فداکاری کرده.
ولی نه مثل آقا کوچولوی فهمیده‌ی ما!
آقاتقی اصلا کوچه‌ی شهرستانی رو بلد نیست. اصلا نمی‌دونه میوه رو کیلویی می‌خرند یا متری.
درصد جانبازی چیه؟ خجالت داره. دهنت رو آب بکش.
از اون روز تا همین یکی دو ماه پیش، آقاتقی - که باباش فقط مسئول رسیدگی به بعضی جانبازای خاص بود - هر چند وقت یه بار برای مثلا درمان، می‌ره انگلیس و آلمان، تا هم واسه‌ی باباش سوغاتی‌های آن چنانی بیاره، هم بدن عزیزش رو چکاپ کنه. خدا رو چه دیدی، شاید پای قطع شده‌اش رشد کرد.
خب حالا در کنار این سفرهای درمانی، دو سه تا کار تجاری کوچولو هم بکنه و برای تنوع و "تغییر" آب و هوا به گوشه و کنار دنیا سر بزنه که گناه نیست!




قالب وبلاگ