روز اول گل سرخي برام اوردي گفتي براي هميشه دوستت دارم روز دوم گل زردي برايم اوردي گفتي دوستت ندارم روز سوم گل سفيدي برايم اوردي و سر قبرم گذاشتي و گفتي منو ببخش فقط يه شوخي بود
ما مانديم تا امروز از آنان بگوييم و فرياد برآوريم « ما از اين گردنه آسان نگذشتيم اي قوم »
ما مانديم كه نه يك هفته بلكه سالهاي سال از آنان بگوييم . چرا كه خون آنان است كه مي تپد.
و يادمان نرود كه اگر امروز در آسايش زندگي مي كنيم مديون آنانيم .
مديون حماسه هايي كه آنان آفريدند.
يادمان نرود كه ما هنوز بايد جواب بدهيم كه « بعد از شهدا چه كرديم »
باز هم در دل جنون آغاز شد* زخم ميدانهاي مين ابراز شد* باز هم مجنون ليلايي شديم* بعد عمري باز شيدايي شديم...
برادران نگذاريد که اثر گرمي دستان من بروي اسلحه سرد شود..
سلام....
:(